سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال مسلم بن عقیل علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : علیرضا خاکساری
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : ترکیب بند

انـگـار در بـهـشت خـدا پـا گـذاشـتـیـم            وقـتـی قـدم به مـجــلس آقـا گـذاشـتـیـم
در این حـسیـنیه شهدا صف کـشیده‌اند            اینجا مـقـدس است که ما پا گـذاشـتـیم


با وحـدت عـقـیـده به کـثرت رسیده‌ایم            اینجا بجای واژۀ “من”، “ما” گـذاشتیم
شور و شعور ناب حـسینی خویش را            در خـیـمـۀ عـزا به تـمـاشا گـذاشـتـیـم
زانو زدیم اگرچه در این روضه‌ها ولی            دل را مـیان کـرب وبـلا جا گـذاشـتـیم
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است            ما نیـز سر به دامن صحـرا گـذاشتـیـم
باز این چه رستخیز عظیم است”در حرم            گـویا قـدم به محـشر کـبری گـذاشـتـیم

امشب هر آنکه آمده مهمان مسلم است
حتی خود حـسین پریـشان مسـلم است

دلــداده‌ای بـخــاطــر دلــدار مــی‌رود            پیک امام ” و “محرم اسرار”می‌رود
تـرسی در او ز فـتـنـۀ إبن زیاد نیست            با غـیرت و شکـوه عـلی وار می‌رود
او نیز شیر بیشه‌ای از نسل هاشمی‌ست            تا قلب فـتـنـه “مـسـلـم کـرار “می‌رود
در یک نگاه کوفه ابوالفضل دیگری‌ست            با شـوکـت و جـلال عـلـمـدار می‌رود
مسـلم نـگـو بـیـا و بگـو مـیـثـم حـسین            آن میـثمی که خود به سر دار می‌رود
کوچه به کوچه شهر دو صد گونه فرقه را            در جـسـتـجـوی یـار فـداکـار مـی‌رود
مثل عموش خسته از اوضاع روزگار            مثـل عـمـوش دست به دیـوار می‌رود
بر دخـتـران آل عـلـی گـریـه می‌کـنـد            هر ساعـتی که بر سر بـازار می‌رود
مسلم اگرچه گرم نماز عـشای خویش            کـوفی سـراغ درهـم و دیـنـار می‌رود
خولی سراغ کعب نی و تازیـانه و            اشـعـث سراغ نـیـزۀ بـسـیـار مـی‌رود
تـیر سه شـعـبۀ دگـری می‌کـند شکـار            بـازار کـوفـه حـرمـله هـربار می‌رود
دارد سـنـان بـه شـهـر بـرای خـریـدن            سرنـیـزه‌ای شبـیه به مـسـمار می‌رود

با نام و یاد حضرت زهرا توان گرفت
بـالای بـام دار الـعـمـاره زبـان گـرفت

جز گریه بر غریبی تو راه چاره نیست            بر ظلـم‌های کوفه تـوان نـظاره نیست
از این به بعـد مـاه تـمام حـمـیـده باش            وقتی که آسمان شبش را ستاره نیست
دوم شهـید راه تـوأم، راضی‌ام حـسین            در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
جـز تـازیـانـه بر کـمر هر پـیاده و            جز تیغ تـیز بر کمر هر سواره نیست
این مسـلخی که دور و بر کوفه دیده‌ام            جای سپـیدی گـلوی شـیرخواره نیست
ایـنـجـا کـفـن برای تو پـیـدا نـمی‌شـود            جز بوریا برای تـنی پـاره پاره نیست
إرجع الی مدیـنه …پـدر مـادرم فـدات            إرجع الی مدینه …مجالی دوباره نیست

شرمـنـده‌ام که نـامـه نوشـتم بیا حسین
شرمـنده‌ام که نـامه نـوشـتم بیا حـسین

نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد! همانگونه که کتب: تاریخ الامم والملوک ۵ /۳۷۵؛ اللهوف ۴۰؛ مُثیرُالأحْزان ۱۱۲؛ الکامل فی‌التّاریخ۱۱ /۱۱۶؛ بحارالأنوار۴۴ /۳۳۸؛ منتهی‌الآمال ۳۶۵؛ نفس‌المهموم ۸۲؛ مقتل امام حسین ۱۵۳؛ مقتل مقرّم ۵۶؛ قمقام ۲۸۵؛ مقتل جامع ۱ /۴۸۴ ذکر شده است اولین شهید کربلا کسی به نام سلیمان معروف به ابارزین است که همزمان با مسلم بن عقیل نامۀ سیدالشهدا را برای اهالی بصره برد، ابن زیاد ملعون قبل از آنکه به کوفه بیاید در شهر بصره سلیمان را به شهادت رساند سپس به کوفه آمد.



اول شهـید راه تـوأم، راضی‌ام حـسین            در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست



بیات زیر به دلیل مستند نبودن داستان شریح قاضی حذف شد



قاضی شریح خون تو را هم مباح خواند            جز حکم قتل صبر تو روی مناره نیست